دعایت می کنم مولا دعایم کن
دعایم کن که تنهایم
نه روی دیدنت دارم
نه سویت راه پیمایم
دعایم کن
دعایم کن که برگردم
به دنیا سخت دل بستم
الا ای نازنین آقا
به هر عهدی که بر بستم
چه زود آن عهد بشکستم
خجل از روی تو مولا چه دلتنگم
تو ای سالار خوبیها دعایم کن
دعایم کن که برگردم
چه سخت است از تو دل کندن
چرا پای گناه این دل
تو را از یاد میگیرد
تو آگاهی به من مولا
که من تنها و پردردم. دعایم کن
دعایم کن که برگردم
ولی با این همه عصیان یقین دارم
تو مولا دل به من داری
که من هر چند وقتی را
به گاهی. لحظه ای یاد تو می گیرم
به وقت رؤیت گلها.
به صوت و شور بلبها
تو را در یاد میدارم
تو هم بر من دعا فرما. دعایم کن
دعایم کن که برگردم
سهیل از عمق جانت کن دعا
آری دعایت می کنم مولا
دعایم کن
دعایم کن که برگردم