قریب به دو ساعت از ظهر روز عاشورا گذشته بود که تلفن زنگ زد. پشت خط، صدایی هیجانزده و بیتاب، از واقعهای در عراق خبر میداد. از خروج یمانی و پرچمهای برافراشتهاش که به سوی کربلا در حرکت است و درگیریهایی که در ظهر عاشورا حادث شده. صاحب صدا از شهرستانی در جنوب کشور تماس میگرفت. با چند واسطه و تلاش، مرا یافته بود تا بتواند موقعیت خودش را در این شرایط بیابد.
کمی او را آرام کردم تا از آنچه در این وقت، ذهن او را درگیر و خاطرش را پریشان کرده، بگوید. میگفت که از طریق دوستانش در عراق، با خبر شده که یمانی خروج کرده، آنهم در روز عاشورای سالی فرد. با نیروهای مسلح عراقی درگیر شده و میگفت که برخی علما، در حال بررسی موضوع هستند.
یادم افتاد که روز عاشورای سال قبل هم، از اطراف نجف سید حسنی خروج کرده بود و در پی این حرکت، جماعتی کشته و مجروح شدند.
به صاحب صدای پشت تلفن گفتم: بهترین راه این است که این ساعت و تمام این روز را به یاد حسینبن علی(ع) و شهدای دشت نینوا به عزاداری مشغول باشد. متعجب شد. انتظار نداشت که به سادگی از کنار این خبر مهیّج یعنی خروج یمانی بگذرم، آنهم با قراینی قوی چون روز عاشورا و سال فرد که خودش ذکر میکرد. کمی که آرامتر شد. گفتم: با عجله و شتاب، خود و اطرافیان را به دردسر نینداز.
حسب برخی روایات قرار است جناب یمانی از یمن خروج کند؛ در این روز و ساعت و بیمقدمه و ناگهانی در جنوب بغداد چه میکند؟ خروج او و سید خراسانی و سفیانی، در یک روز و ساعت و ماه خواهد بود، در حالی که از آندو، یکی در جبهة حق و دیگری صددرصد باطل است. قراین و شواهدی که منابع روایی ما را دربارة آنها متذکر شده و هشدار دادهاند، در این ماجرا دیده نمیشود. به صرف چند خبر پراکنده و قرینة متشتّت که نمیتوان از واقعة عظیمی چون ظهور حضرت صاحبالزّمان(ع) اطمینان حاصل کرد.
البته میپذیرم که عموم علائم و نشانههای ظهور طی سالهای اخیر در اقصا نقاط عالم بروز کرده، به ویژه در عراقِ مبتلای بحران و فتنه. امّا، ما را دربارة علائم مهمتری هشدار دادهاند و بیش از آن دربارة آمادگی و انتظار و علائمی حتمی و قطعی، چون خروج سفیانی از شام و بحران آفرینیهایش و کشت و کشتاری که به نفع غرب و یهود، علیه بندگان مستضعف به راه میاندازد.
این خروج مشکوک هیچ ربطی به یمانی، آن مرد خدا که برای خدا و به نیّت یاری حضرت امام(ع) خروج میکند و همراه با سید خراسانی از دیار فارس (ایران) به امام میپیوندد، ندارد.
در حال حاضر، بیش از تمامی انگشتان دو دست و دو پا(!) در عراق مدّعی نیابت، بابیت و حتی مهدویت وجود دارد در حالی که شباهت جملگی آنها به اعوان و انصار سفیانی بیشتر است تا پسرعموهای(!؟) یکی از آن سیصد و سیزده نفر مرد از خیل یاران امام که او را یاری خواهند داد.
وقتی در میانة بحران، جماعتی مبتلا و سرگردان در امواج فتنهها، دست میگردانند تا شاید دستگیری بیاید، هر رهزن و طرّاری خود را در هیأت ناجی و منجی مینماید. مگر جز این است که طرّاران فرنگی ـ آمریکا و انگلیس ـ امروز خود را به نام ناجی مردم عراق و حتی منجی خلق عالم از بلا و ابتلا معرفی مینمایند و در همین هیأت و لباس، به جان و مال و ناموس خلق عالم تعدّی و تجاوز میکنند؟
قراین و شواهد و بسیاری از مدارک مکشوفه نشانی میدهد که بسیاری از این مدعیان نیابت و بابیت در عراق، مأموران مستقیم یا غیر مستقیم انگلیس، آمریکا و یهود هستند که با پول سلفیهای عربستان فضای آشفتة عراق را آشفتهتر میسازند تا به هیچ روی دولت نوپای مسلمان عراقی مجال آرامش و قرار و استقرار نیابد. برای این جماعت مأمور، شأن و مقام و موقعیت یهودیت صهیونیستی، آمریکا و انگلیس استعماری و جنایتکار صد مرتبه بالاتر است از مؤمنان آل محمد(ع). این اعتراف وحشتناک خودشان است که افاضه فرمودند(؟!): «اگر برای ایستادگی صدام در برابر ایران 25 میلیارد دلار هزینه کردیم، برای مقاومت در برابر استقرار دولت اسلامی فعلی عراق حاضر به هزینة 250 میلیارد دلار هستیم»؛ چنانکه امروز شاهد این هزینه کردن هستیم.
با توجه به گسترة این حوادث و شبهات است که عرض میکنم:
امروز، بیش از هر زمان نیازمند آگاهی و معرفت دربارة «شرایط تاریخی ویژهای» هستیم که در آن به سر میبریم. تنها به شرط شناسایی این شرایط است که میتوانیم اتخاذ موضع کنیم و پیامد آن، سرمایههای مادی و معنوی را بر سر آن «موضع»، هزینه.
امروز، بیش از هر زمان نیازمند آگاهی از نشانهها و قراین مذکور در میان روایات ائمه دین(ع) دربارة عصر ظهور و سالهای ماقبل آن هستیم. تنها به شرط شناسایی این قراین است که میتوانیم دریابیم در کدامین موقعیت هستیم. چه کسی راست و چه کسی فریب میدهد. چه وقت باید نشست و چه وقت باید به راه افتاد.
امروز، بیش از هر زمان نیازمند مصداق شناسی قراین، شواهد و علایم و تطبیق روایات متقن با حوادث جاری در جهان پیرامون خود هستیم. تنها به شرط این تطبیق و شناسایی است که میتوانیم دریابیم در کدام جبههایم؛ و چند جمعه تا ظهور باقی مانده.
با تأسف باید گفت که از حافظة تاریخی خود ـ دانسته یا ندانسته ـ بسیاری از خاطرات و حوادث تلخ و شیرین رفته بر آل محمد(ع) و یاران، اولیا و شیعیان آنها را زدودهایم و یا آنکه آنچنان به ریز و درشت دنیا مشغول آمدهایم که مجال بازنگری دفتر خاطرات گذشته را پیدا نمیکنیم و از همه بدتر، آموزههای مجهول غربی ما را فریفته است. از همین روست که گذشته را چراغ راه آینده نمیسازیم. قبل از وقوع سیل، مجاری و منافذ را سدّ نمیکنیم و از این دست مثلها عبرت نمیگیریم که:
به جویی که بگذشت یک بار آب
نبندد خردمند بر او جای خواب
این معنا را همة مردانی که در حال تدبیر سیاست داخلی و خارجی دولت اسلامی هستند، بیش از عموم مردم، باید درک کرده و متذکرش شوند.
امروزه روز، در حالی که ما بحقّ، مسرور از بسیاری موفقیتهای سیاسی، اجتماعی و علمی هستیم دور از چشم و گوش ما «نطفههای بحران آینده» بسته میشود. قراین آنها را در بسیاری از مناطق میتوان ملاحظه کرد.
امروز، بیش از هر زمان نیامند نگاه به آیندهایم و تقویت «روحیهای جهادی» برای حضور در آن. این معنا را همة مردانی که در حال تدبیر امر تعلیم و تربیت نوجوانان و جوانانند، بیش از عموم مردم باید درک کنند.
امروزه، بیش از هر زمان نیازمند معرفت دربارة مهدی آل محمد(ع)، مأموریت بزرگ و الهیشان و جایگاه «مردان زمینهساز» آن انقلاب جهانی هستیم.
مأموریت سفینة انقلاب اسلامی، قرار گرفتن در مدار «زمینهسازان و یاری دهندگان» است و ناگزیر به شناسایی همة شرایط و مقتضیات این «مدار ویژه» در عصر غیبت حجت حقّ.
این معنا را همة مردانی که کسوت «طراحی خطوط استراتژیک» و «مبلغان این خطوط» در شیعهخانة امام زمان(ع) بر تن کردهاند، بیش از عموم مردم، باید درک کنند.
در آستانة سال نو جملة اعضای خانوادة بزرگ موعود(ع) را دعوت به «تجدید عهد» و «پایداری بر سر عهد» در طریق انتظار میکنیم؛ عهدی که متضمّن «آگاهی، ماندگاری و مجاهدة» ماست برای خدمت به آن امام غایب از نظر.
«تجدید عهدی» که تمامی حجابهای حایل میان ما و صاحبزمان و امامزمان(ع) را برمیدارد و سالهای دوری را کوتاه و کوتاهتر میکنند.
«تجدید عهدی» که باعث بارش باران رحمت خداوندی میشود و زمینة ظهور مهدی موعود، ارواحنا له الفداء را فراهم میآورد.
باشد تا در خیل یاران و سوارانش جایگیر شویم؛ انشاءالله
منبع:موعود