سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکایت دیدار
برچسب ها: نشانه های ظهور (5)، | نظر

علی بن مهزیار نقل می‌کند: من بیست مرتبه به حج بیت‌الله الحرام مشرف شدم و در تمام این سفرها قصدم دیدن مولایم امام زمان(ع) بود، ولی در این سفرها هرچه بیشتر تفحص کردم کمتر موفق به اثریابی از آن حضرت گردیدم. بالاخره مأیوس شدم و تصمیم گرفتم که دیگر به مکه نروم. وقتی که دوستان عازم مکه بودند، به من گفتند مگر امسال به مکه مشرف نمی‌شوی؟ گفتم: نه، امسال گرفتاری‌هایی دارم و قصد رفتن به مکه را ندارم.

سال‌های آغاز غیبت حضرت ولی‌عصر(ع) برای  محبان و دوستداران آن حضرت بسیار سخت و مشکل می‌گذشت؛ آنها نمی‌توانستند باور کنند که امامشان زنده باشند  ولی غائب و دور از دسترس مردم. اما هر چه زمان بیشتر گذشت، مؤمنانِ به وجود مقدس آن حضرت، کم کم به دوری و غیبت امام عادت کردند، به گونه‌ای که گویا غیبت ظاهری آن حضرت از بین مردم باعث شده که آن حضرت از فکر مردم غائب شوند و کمتر کسی به یاد آن حضرت باشد.

همچون مادری که فرزند عزیزش مفقود شده، تا مدتی بی‌تابی می‌کند، باورش نمی‌شود و مرتب به مکان‌های مختلفی که احتمال می‌دهد می‌رود، تا وقتی که کم کم به دوری فرزندش عادت کرده، و از پیدا کردن مأیوس او می‌شود، آرامش پیدا می‌کند، و اندک اندک به حدّی می‌رسد که گویا او را فراموش کرده است. در زمانی که امام زمان(ع) غائب شدند، گرچه شیعیان در همه مسائل زندگی موظف به رجوع به مجتهد جامع‌الشرائط بودند، لکن بعضی در پی دیدار با آن حضرت تلاش و جدیت فراوان داشتند و برخی هم موفق به دیدار می‌شدند. از جمله این افراد، علی بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی است که قبر شریفش در اهواز زیارتگاه عموم مردم است، و دارای بقعه و بارگاه می‌باشد.

داستان تشرف او را شیخ طوسی در کتاب الغیبة و شیخ صدوق در کتاب کمال الدین و تمام النعمة ـ باب 43 ـ و مرحوم محدث کبیر علامه سید هاشم بحرانی در کتاب تبصرة الولیّ فی من رأی القائم المهدی(ع) در سه موضع از کتاب (دیدار 35 و 38 و 46) و نیز دلبری در کتاب دلائل الامامة (ص 298) با سندهای اسناد مختلف ذکر کرده‌اند. بنده سعی می‌کنم با رعایت اختصار، از بین مطالب گفته شده، آنچه را بیشتر برای ما مفید است نقل کنم. و ظاهراً نقل‌های متعدد همه حاکی از یک ملاقات است که یار ادیان به گونه‌های مختلف نقل کرده‌اند و یا خود علی بن مهزیار برای افراد مختلف، گوشه‌هایی از این ملاقات‌ و کیفیت دیدار را گفته است.

علی بن مهزیار نقل می‌کند: من بیست مرتبه به حج بیت‌الله الحرام مشرف شدم و در تمام این سفرها قصدم دیدن مولایم امام زمان(ع) بود، ولی در این سفرها هرچه بیشتر تفحص کردم کمتر موفق به اثریابی از آن حضرت گردیدم. بالاخره مأیوس شدم و تصمیم گرفتم که دیگر به مکه نروم. وقتی که دوستان عازم مکه بودند، به من گفتند مگر امسال به مکه مشرف نمی‌شوی؟ گفتم: نه، امسال گرفتاری‌هایی دارم و قصد رفتن به مکه را ندارم.
شبی در عالم خواب شنیدم کسی می‌گوید: ای علی بن ابراهیم، خداوند به تو فرمان داده که امسال را نیز حج کنی.

آن شب را هر طور بود به صبح آوردم، و با امیدی مهیای سفر شدم، وقتی رفقا مرا دیدند تعجب کردند، ولی به آنها از علت تغییر عقیده‌ام چیزی نگفتم. شب و روز مراقب موسم حج بودم تا آنکه موسم حج فرارسید و کارم را آماده کرده، با دوستان به آهنگ حج، رهسپار مدینه شدم. چون به سرزمین مدینه رسیدم از بازماندگان امام حسن عسکری(ع) جویا شدم، اثری از آنها نیافتم و خبری نگرفتم. در آنجا نیز پیوسته در این باره فکر می‌کردم تا آنکه به قصد مکه از مدینه خارج شدم.

پس به سرزمین حجفه رسیدم و یک روز در آنجا ماندم. در مسجد جحفه نماز گزاردم، سپس صورت به خاک نهاده و برای تشرف خدمت اولاد امام یازدهم(ع) به درگاه خداوند متعال دعا و تضرع فراوان کردم.

آنگاه به سمت عسفان و از آنجا به مکه رفتم و چند روزی در آنجا ماندم و به طواف خانة خدا و اعتکاف در مسجدالحرام پرداختم. پس از اعمال حج، دائماً در گوشة مسجدالحرام تنها می‌نشستم و فکر می‌کردم. گاهی با خودم می‌گفتم، آیا خوابم راست بوده یا خیالاتی بوده است که در خواب دیده‌ام.

شبی در مطاف، جوان زیبا و خوش بویی را دیدم که به آرامی راه می‌رود و در اطراف خانه خدا طواف می‌کند. دلم متوجه او شد. برخاستم و به جانب او رفتم. تا متوجه من ‌شد، پرسید از مردم کجایی؟ گفتم: از اهل عراقم. پرسید: کدام عراق؟ گفتم: اهواز. پرسید: خصیب (ابن خصیب) را می‌شناسی؟ گفتم: خدا او را رحمت کند از دنیا رفت. گفت: خدا او را رحمت فرماید که شب‌ها را بیدار بود و بسیار به درگاه خداوند می‌نالید و اشکش پیوسته جاری بود.
آنگاه پرسید: علی بن ابراهیم مهزیار را می‌شناسی؟ گفتم: بله خودم هستم. گفت: ای ابوالحسن! خدا تو را حفظ کند. علامتی را که میان تو و امام حسن عسکری(ع) بود چه کردی؟ گفتم: اینک نزد من است. گفت آن را بیرون آور. پس دست در جیب کردم و آنرا در آوردم. موقعی که آنرا دید نتوانست خودداری کند و دیدگانش پر از اشک شد و زار زار گریست، به طوری‌که لباس‌هایش از سیلاب اشک تر شد.

آنگاه فرمود: ای پسر مهزیار خداوند به تو اذن می‌دهد، خداوند به تو اذن می‌دهد. به محل اقامت خود برگرد، و با رفقایت خداحافظی کن، و چون شب فرا رسید، به جانب شعب بنی عامر بیا که مرا در آنجا خواهی دید.

من با خوشحالی فوق العاده‌ای به منزل رفتم، و وسائل سفر را جمع کردم و با رفقا خداحافظی نمودم و گفتم برایم کاری پیش آمده. که باید چند روزی به جایی بروم. پس چون شب شد، شتر خود را پیش کشیدم و جهاز آن را محکم بستم و لوازم خود را بار کردم و سوار شدم و به سرعت راندم تا به شعب بنی عامر رسیدم. دیدم همان جوان ایستاده و مرا صدا می‌زند: ای ابوالحسن! نزد من بیا. وقتی نزدیک وی رسیدم، به من گفت پیاده شو تا نماز شب بخوانیم. پس از نماز شب، امر فرمود سجده کنم و تعقیب بخوانم. سپس سوار شدیم و راه افتادیم تا طلوع فجر دمید، پیاده شدیم و نماز صبح را خواندیم. وقتی که نمازش را تمام کرد سوار شد و به من هم دستور داد سوار شوم. من هم سوار شدم و با وی حرکت نمودم تا آنکه قلّة کوه طائف پیدا شد. هوا قدری روشن شده بود.

پرسید آیا چیزی می‌بینی؟ گفتم: آری تل‌ ریگی می‌بینم که خیمه‌ای بر بالای آن است و نور داخل آن تمام صحرا را روشن کرده است! گفت: بله درست است، منزل مقصود همان جاست، جایگاه مولا و محبوب ما، در همان جا قرار دارد.

سپس گفت: بیا برویم. وقتی مسافتی از راه را رفتیم، گفت پیاده شود که در اینجا سرکشان ذلیل و جباران خاضع می‌گردند. گفتم شترها را چه بکنیم؟ گفت: اینجا حرم قائم آل محمد (ص) است. کسی جز افراد با ایمان بدین‌جا راه نمی‌یابد، و هیچ کس جز مؤمن از اینجا بیرون نمی‌رود. پس مهار شتر را رها کردم، و به من دستور داد تا در بیرون چادر توقف کنم. وقتی برگشت، گفت: داخل شو که در اینجا جز سلامتی چیزی نیست. بشارت باد به تو، اذن دخول صادر شد.

وقتی وارد شده چشمم به جمال آقا افتاد، سلام کرده با شتاب به سویش رفته و خود را به دست و پای ایشان انداختم و صورت و دست و پای آن حضرت را بوسیدم. دیدم حضرت(ع) بر جایی نشسته‌اند، قدشان مانند چوبة درخت بان بود و پارچه‌ای بر روی لباس پوشیده که قسمتی از آن را روی دوش مبارک انداخته‌اند. اندامشان در لطافت مانند گل بابوبه و رنگ مبارکشان گندمگون و در سرخی همچون گل ارغوانی است، ولی در عین حال چندان سرخ نبود. قطراتی از عرق مثل شبنم بر آن نشسته بود، پاکیزه و پاک سرشت و نه بسیار بلندقد و نه چندان کوتاه بود. بلکه متوسط القامة، سر مبارکشان گرد، پیشانی گشاده، ابروانش بلند و کمانی، بینی کشیده و میان برآمده، صورت کم گوشت، و بر گونه راستشان خالی مانند پاره مشکی بر روی عنبر کوبیده شده بود. وقتی سلام کردم، جوابی از سلام خود بهتر شنیدم.
 فرمودند: ای ابوالحسن، ما شب و روز منتظر ورودت بودیم، چرا این قدر دیر نزد ما آمدی؟
عرض کردم: آقای من! تاکنون کسی را نیافته بودم که دلیل و راهنمای من به سوی شما باشد.

فرمودند: آیا کسی را نیافتی که تو را دلالت کند؟!! بعد انگشت مبارک را به روی زمین کشیده، سپس فرمودند: نه لکن شماها اموالتان را فزونی بخشیدید، و بر بینوانان از مؤمنین سخت گرفته، آنان را سرگردان و بیچاره کردید، و رابطة خویشاوندی را در بین خود بریدید (صله رحم انجام ندادید) دیگر شما چه عذری دارید؟

گفتم: توبه، توبه، عذر می‌خواهم. ببخشید، نادیده بگیرید.

سپس فرمودند: ای پسر مهزیار، اگر نبود که بعضی از شما برای بعضی دیگر استغفار می‌کنید، تمام کسانی که بر روی زمین هستند، نابود می‌شدند به جز خواص شیعه؛ همان‌هایی که گفتارشان با رفتارشان یکی است.

سپس مرا مخاطب ساختند و احوال مردم عراق را پرسیدند. عرض کردم: آقا چرا شما از ما دور و آمدنتان به طول انجامیده است؟

فرمودند: پسر مهزیار، پدرم ـ ابومحمد(ع) ـ از من پیمان گرفته... و به من امر فرموده که جز در کوه‌های سخت و بیابان‌های هموار نمانم. به خدا قسم، مولای شما امام حسن عسکری(ع) خود رسم تقیه پیش گرفت و مرا نیز امر به تقیه فرمود. و اکنون من در تقیه به سر می‌برم تا روزی که خداوند به من اجازه دهد و قیام کنم.

عرض کردم: آقا چه وقت قیام می‌فرمایید؟ فرمودند: موقعی که راه حج را بر روی شما بستند و خورشید و ماه در یک جا جمع شدند و نجوم و ستارگان در اطراف آن به گردش درآمدند.
عرض کردم: یابن رسول‌الله این کجا خواهد بود؟

فرمودند: در فلان سال، دابةالارض، در بین صفا و مروه قیام کند در حالی‌که عصای موسی و انگشتر سلیمان با او باشد و مردم را به سوی شرّ سوق دهد... به سوی کوفه می‌آیم و مسجد آن را ویران می‌کنم و طبق ساختمان اول، آن را بنا می‌کنم و ساختمان‌هایی را که ستمگران ساخته‌اند خراب می‌نمایم. و به همراه مردم حجّ اسلامی را انجام می‌دهم و به مدینه می‌روم، حجره (اطاق خاص حضرت رسول(ص)) را خراب کرده، آن دو تن را که در آنجا مدفون هستند، بیرون می‌آورم و دستور می‌دهم آنها را با بدن‌های تازه به کنار بقیع بیاورند. به دو شاخة خشکیده امر می‌کنم آنها را به دار بیاویزند و مردم به وسیلة آن دو آزمایش می‌شوند، امّا سخت‌تر از آزمایش اول. منادی از آسمان صدا می‌زند! ای آسمان! نابود کن. و ای زمین! بگیر. در آن روز بر روی زمین کسی باقی نمی‌ماند جز مؤمنی که قلبش خالص به ایمان باشد.

عرض کردم: مولای من! بعد از آن چه می‌شود؟ فرمود: بازگشت، بازگشت، بعد این آیه را تلاوت فرمود:
ثمّ رددنا لکم الکرّة علیهم و أمددناکم بأموالٍ و بنینٍ و جعلناکم أکثر نفیراً1
پس (از چندی) دوباره شما را بر آنان چیره نمودیم و شما را با اموال و پسران یاری دادیم و [تعداد] نفرات شما را بیشتر کردیم.

علی بن مهزیار گوید: چند روزی میهمان آن حضرت در آن خیمه بودم، و استفاده از انوار و علومش می‌کردم! تا آنکه خواستم به وطن برگردم. مبلغ پنجاه هزار درهم داشتم، خواستم به عنوان وجوهات تقدیم حضورش کنم.

امام(ع) فرمودند: از قبول نکردنش ناراحت نشوی، این به علت آن است که تو راه دوری در پیش داری و این پول مورد احتیاج تو خواهد بود. پس خداحافظی کردم و به طرف اهواز به راه افتادم، و همیشه به یاد آن حضرت و محبت‌های ایشان هستم و آرزو دارم باز هم آن حضرت را ببینم.

پیام‌ها و برداشت‌ها
1. یکی از برکات زیاد به جا آوردن حج برای کسانی که توانایی دارند، آن است که امکان تشرف خدمت مولای انس و جان، حضرت صاحب‌الزمان(ع) در آن مکان شریف و زمان مقدس بهتر فراهم است.

اسحاق بن عمار به امام صادق(ع) عرض کرد: من هر سال خودم را مهیا برای به جا آوردن حج می‌کنم، تا این حدّ که خودم یا مردی از اهل خانة خود را با مال خودم بفرستم تا حج به جا آورد. امام(ع) فرمودند: «بر نیّتت پایدار هستی؟» عرض کردم: بلی. فرمودند: «پس اگر انجام دادی یقین به کثرت مال داشته باش؛ یا فرمودند: بشارت باد بر تو به کثرت مال و فرزندان».2

2. لازم است انسان همیشه با امیدواری به استجابت دعا، اطمینان به گرفتن جواب، با نشاط دعا و درخواست خود را تکرار نماید و از به تأخیر افتادن جواب ـ بنا به مصلحت‌هایی ـ خسته و نگران نشود، زیرا پروردگار الحاح‌ملحیّن را در دعا نمودن دوست می‌دارد.
حضرت امام صادق(ع) فرمودند:

همانا خدای عزّوجلّ خوش ندارد که مردم در انجام حاجت به همدیگر اصرار کنند، ولی آن را برای خودش دوست دارد. خدای عز و جل دوست دارد که از او درخواست شود و از آنچه نزد اوست طلب کرده شود.3

3. ازحالات خوبی که انسان می‌تواند امیدوار به استجابت دعا باشد، حالت سجده است که شخص به خداوند متعالی خیلی نزدیک است. امام رضا(ع) حدیثی فرمودند:
نزدیک‌ترین حالت انسان به خداوند عزّوجلّ، حالتی است که به سجده رفته باشد، و این معنی گفتار خدای تبارک و تعالی است که فرموده «سجده کن و تقرّب جوی».4

4. از اعمال عبادی مؤثر در انقطاع انسان از دنیا، که زمینه‌ساز اتصال به آخرت و خداوند متعال است، اعتکاف می‌باشد. شخص معتکف در عمل اعتکاف همچون روزه، حج و جهاد، تمرین انقطاع اختیاری و تقرب به کمال خویش را می‌چشد. رسول اکرم(ص)، دهة آخر ماه مبارک رمضان را در مسجد معتکف می‌شدند، و می‌فرمودند: «اعتکاف یک دهه در ماه مبارک رمضان معادل دو حج و دو عمره است».5

5. مجالست و همنشینی با انسان‌های پاک، خالص، متقی و مؤمن، تأثیر بسزایی در تقویت ارادة انسان و بیداری فکر جهت تحصیل آن خصوصیات دارد. حضرت رسول اکرم(ص)‌ می‌فرمایند:
از علما سؤال کنید، با حکما همسخن شوید و با فقرا مجالست کنید.

6. بیداری شب و داشتن ناله و اشک جاری در مناجات با خداوند متعال، از بهترین حالات برای تقرب به پروردگار و اتصال به اوست. امام صادق(ع) فرمودند:
هرگاه بدنت لرزید و چشمت گریان شد، پس مواظب خودت باش، مواظب خودت باش (غنیمت بشمار و آنچه را می‌خواهی، از خدای سبحان بگیر) که مقصود تو مورد قصد و ارادة حق‌تعالی قرار گرفته است.6
و امام باقر(ع) می‌فرماید:
هیچ قطره‌ای نزد خدا محبوب‌تر از آن قطره اشکی نیست که در تاریکی شب از ترس خدا بریزد و جز خدا چیز دیگری به آن منظور نباشد.7

7. یکی از ویژگی‌های ارتباط یافتگان با حضرت ولی‌عصر(ع)، خضوع و خشوع فراوان و اشک زیاد است؛ به گونه‌ای که وقتی آن جوان چشمش به انگشتر امام عسکری(ع) افتاد آن‌چنان گریه کرد و به یاد امام(ع) اشک ریخت که به صورت و لباس‌هایش می‌ریخت.
آری «مؤمنان واقعی کسانی هستند که هر گاه نام خدا برده شود، دل‌هایشان ترسان می‌گردد».8

در واقع این خضوع و ترس در دل، موجب انقیاد بیشتر در مقابل فرمان الهی و در نتیجه دسترسی به تقوای کامل می‌گردد. قرآن کریم نیز می‌فرماید:

بشارت بده متواضعان و تسلیم شوندگان را، همانان که چون نام خدا برده می‌شود، دل‌هایشان پر از خوف (پروردگار) می‌گردد.9

8. هر عمل نیکی که انسان انجام می‌دهد، ثوابی در قرآن برای او ذکر شده است مگر نماز شب که به خاطر بزرگ بودن جایگاه آن نزد پروردگار، ثوابی برای آن گفته نشده و فرموده است:

پهلوهایشان در دل شب از بسترها دور می‌شود (به پا می‌خیزند و رو به درگاه خدا می‌آورند) و پروردگار خود را با ترس و امید می‌خوانند. هیچ کس نمی‌داند چه پاداش‌های مهمی که مایة روشنی چشم‌هاست برای آنها نهفته شده است. این پاداش کارهایی است که انجام می‌دهند.10

همان‌گونه که خورشید پشت ابر نمی‌رود، بلکه این ابر است که جلو او را می‌گیرد. در«دعای ابوحمزه ثمالی» هم در مورد خداوند متعال این‌گونه می‌خوانیم:

من معتقدم که تو از مخلوقات خودت در حجاب نیستی و تنها اعمال بندگان است که ایشان را از تو محجوب نموده است، نه تو.11

منبع موعود



نویسنده : عاشقان مهدی (عج)
تاریخ : دوشنبه 87 اردیبهشت 16



مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
Design By : Ashoora.ir


شبکه رادیویی جمهوری اسلامی ایران

EMOZIONANTE
عاشق آسمونی
عاشقان
به سوی فردا
اگه باحالی بیاتو
دیار عاشقان
فرزانگان امیدوار
شین مثل شعور
(( همیشه با تو ))
در انتظار آفتاب
حقیقت مجازی ______ HAQIQAT.TK
لحظه های آبی
اندیشه نگار
در سایه سار ولایت
###@وطنم جزین@###
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
وبلاگ گروهی فصل انتظار
پردیس
روبه آسمان
ورود پسرا ممنوع
دل نوشته ها
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی

مذهبی فرهنگی سیاسی عاطفی اکبریان
آخرالزمان و منتظران ظهور
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
لیلای مجنون
پیاده تا عرش
من وآینده من
کشکول نامه
یا امیر المومنین روحی فداک

یک لحظه با یک طلبه!
عکس و مطلب جالب و خنده دار
PARSTIN ... MUSIC
haghjoo.ir (حــــــــــق جـــــــــــــو)
alone
منتظر ظهور
علی اصغربامری
upturn یعنی تغییر مطلوب
نظرمن
موسیقی ما
۩۩ ارتباط معنوی با امام زمان عج ۩۩
جاده های مه آلود
جوان ایرانی
طرح ختم صلوات(ویژه ماه مبارک رمضان)
شبکه رادیویی جمهوری اسلامی ایران
شاید این جمعه بیاید شاید...
بتلیجه (روستای نمونه ی ایثارگری)
وبلاگ سازمان بسیج مستضعفین basij
*پرواز روح*
عصر پادشاهان
.:: بیـا مــهدی شـب هـجـران سـحـر کـن ::.
آدینه ی ظهور
فانوس عشق
سایه
:: عصر انتظار بروایت بحارالانوار جلد 13 ::
بوستـــــان ادب و عـرفــان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید
کشکول
شیمی وزندگی (وبلاگ درس شیمی دبیرستان شهیدسبزکار)
بندیر
سجاده ای پر از یاس
خیارج سرای من است
افطار
خورشید پنهان
.:: در کوی بی نشان ها ::.
مدیریت MIS
لنگه کفش
.::نهان خانه ی دل::.
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
چند لقمه حرف حساب
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
بچه مرشد!
سکوت ابدی
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
کلبه درویشی
•°•°•دختـــــــــــرونه هـــای خاص مــــــــــــن•°•°•
سرای اندیشه
TOWER SIAH POOSH
.::.::بنیاد اینترنتی مهدی (عج)::.::.
.:: بنیاد مهدی ::.
هم نفس
صندلی داغ پارسی بلاگ
سیب خیال
.:: پایگاه فرهنگی مذهبی و آموزشی در انتظار یار ::.
آسمون آبی
««««« شب های تهران »»»»»
هه هه هه.....
اشک شور
►▌ استان قدس ▌ ◄
حنا، دختری با مقنعه
موج وبلاگی با ولایت از خرداد تا همیشه
تالار اهل بیت
از این سیاهی به خدا شهدا شرمنده ایم
علی داودی
آل یس
مهر بر لب زده
سرباز مهدی
نغمه ی عاشقی
هنر و ادبیات
جریان شناسی سیاسی
رقصی میان میدان مین
.:: رایحه ::.
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
پیامبر امید
منجی بشر
بی معرفت
:: سایه سار محبت ::
فریاد بی صدا
کانون فرهنگی شهدا
سایت مشاوره بهترین تمبرهای جهان دکترسخنیdr.sokhani stamp
لبـــــگزه
شهرستان بجنورد
نرم افزار تایپ ده انگشتی
کلکسیون تمبرخانواده شهید محمدسخنی وجمیله رمضان
بوستــان نهــج الفصـــاحـه
+O
..:: نوجوان مدافع امروز::..
چهارمحل سرزمین مه وخورشید (خورشید گام سبز)
بی سر و سامان
دلدارا
اولین مجله اینترنتی زرین شهر
عاطفانه
..::* حامیان ولایت *::..
آقاشیر
دانلود بازی موبایل بازی موبایل بازی موبایل بازی موبایل
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
.دوازدهمین سوارسرنوشت
امامزاده میر عبداله بزناباد
بـــــاغ آرزوهــــا = Garden of Dreams
هم رنگــــ ِ خـــیـــآل
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سروش دل
علمی
سلحشوران
BABAK 1992
شلمچه
یا مهدی ادرکنی
آوای قلبها...
اردکان نیوز
فریازان (تویسرکان)...faryazan
دانلود مقالات
نمایندگی دوربین های مداربسته
امام مهدی (عج)
محفل یاران
سفیر دوستی
.:: قطعه 26 ::.
منتظران یاس
اخبار مهدوی
هدف
تنهایی......!!!!!!
خلوت من
دریــــــــای نـــور
موسسه ضد وهابیت
.:: رویش ::.
.:: هیئت آل یاسین جنیران ::.
هیئت آل یاسین جنیران
یادداشتها و برداشتها
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
ღ حــس غـــریب ღ
عشق مشعلدار
الله اکبر ، خامنه ای رهبر :: وبلاگ پاسداران ::
امام زمان(عج)
امام زمان(عج)
معیار عدل
ماه هفت شب
امام زمان
xXx رنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
.: شهر عشق :.
نسیم قدسیان
منادی معرفت
تک درخت
گل نرگس
مهندسی مکانیک
هر چی بخوای
پیامنمای جامع
پرنسس زیبایی
بوی سیب
بادصبا
حامیان دکتر محمد باقر قالیباف
.:: بســـــــم رب الشهداء و الصدیقین ::.
راز رسیدن به شادی و سلامتی
جاده مه گرفته
طریق یار
ܓღ فـــرقــ بــیــنـــ عـشــقــ و دوسـت داشــتــنــ
ایران اسلامی
دلـتنگــ همیـشـگـــــــــی
تبسمـــــیـ بهـ ناچار
سبحان
ما تا آخرایستاده ایم
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
روستای اصفهانکلاته
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
خاکریز
نرگس 1
کاسل
عکس سرا + جام جهانی 2010
سرگرمی اطلاع رسانی شمیم یاس
عکس های عاشقانه
تیشه های اشک
منتظر مفرد مذکر غایب
پاتوق دوستان
رفقا
فقط عشقو لانه ها وارید شوند
سلام آقاجان
ردِ پای خط خطی های من
منطقه آزاد
دوستدار علمدار
محمدمبین احسانی نیا
اویس مردی از دیار قَرَن
یادداشتهای فانوس
شهسوار دل
کد تقلب و ترینر بازی ها
انسان جاری
سرافرازان
برای اولین بار
بازگشت نیما
حلقه منتظران
نمکستان
.:: پایگاه بسیج شهید علی نژاد سرخاب ::.
اصل 110، اصل ولایت فقیه (ولایت نیوز)
گلبرگ
دوچرخه
تمهیدات
ایحسب الانسان ان یترک سدی
ایهاالناس بدانید گدای حسنم
رازهای موفقیت زندگی
«نجوای شبانه»
عشق آباد شهرمن
* ^ــ^ * تسنیم * ^ــ^ *
بچه های خدایی
مرام و معرفت
منتظران ظهور مهدی (عج):(Adventist mahdi(aj
رایحه ظهور به مشام می رسد! از کجاست؟

کانون فرهنگی پایگاه مقاومت بسیج شهید باهنر شهرضا
شبستان
سربازی در مسیر
دل شکسته
یکی هست تو قلبم....
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
welcome to my profile
یامهدی
har an che az del barayad
آدمکها
خدا، یه کاری کن ...
.:: اللهم عجل لولیک الفرج ::.
حجاب ناب
من الغریب الی الحبیب
نور
Dark Future
عطر نرگس
S&N 0511
(کوروش کبیر)kabir kourosh weblog
:: دیرتش باد ::
بسیجی 57
لاله های ملکوت
(بنفشه ی صحرا)
ابهر شهر خانه های سفید
عشق
مدیرپارسی بلاگ
ترانه ی زندگیم (Loyal)
توشه آخرت
سنگ صبور
روی بال فرشته ها
تاریخ مصرف یا بهتره بگم تاریخ بی مصرف
کشکول
ترخون
ساعت 23،میعاد شیعیان،دعای فرج
Manna
زائر... سعیده امیدی
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
بانوی آسمانی
دریایی از غم
Deltangi
بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم
آیین جوانمردان
زشت است بی تو زندگی زیبای عالم
سیاه مشق های میم.صاد
علمدار بصیر
از سجده گاه عشق تا وادی ظهور
عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
یه روز خوب میاد...
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
در آغوش خدا
اواز قطره
محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI
بچه شهید
شـــــــیـــشـــــه ی نــــــــــــازک دلـــــــــــــــــــتنگی
یه دختره تنها
ورزشهای رزمی
چهارفصل
جکستان ، عکاسخانه ، نرم افزار سرا
یک قدم تا ظهور
یـ|ـہ |دُنیـ|ـآ دِلَـ|ـم| گـِرفـ|ـتـِہツ
کرمان شهر
خنده بازار











تصاویر
مناسبتها
درباره ما
اخبار مهدوی
دعای فرج آقا امام زمان
وفات ها
ارسال پیامک مذهبی
داستان تولد حضرت مهدی(عج)
صداها
پیامک های مهدوی
احادیث مهدوی
غزه
انقلاب اسلامی
سوالات هفتگی
جداگانه
ثانیه شمار غیبت اباصالح المهدی
مهدی شناسی
شعر
طرح ختم صلوات
متفرقه
داستانهای مهدوی
نوروز مهدوی
همایش وبلاگ نویسی پارسی بلاگ
فریاد بی صدا
تبلیغات
نفرین پدر
طرح های دیگر وبگاه ها
دامنه منتظر مهدی دات آی آر
دانستنی ها
اخبار وبلاگ
دانلود برنامه ها
اخبار اتاق
شهریور 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
شهریور 90
آبان 90
آذر 90
بهمن 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
دی 92
اردیبهشت 93
اسفند 92
خرداد 93
مرداد 93
آذر 93
شهریور 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
تیر 94
خرداد 94
مهر 94
آذر 94
بهمن 94
فروردین 95
اسفند 94
خرداد 95
تیر 95
مهر 95
آذر 95
مرداد 96
دی 95
بهمن 96
آذر 96
تیر 97













پایگاه جامع عاشورا